۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

می میرد این دریای نا آرام

این روز ها یک غزل نو خوانده ام که از ذهنم پاک نمی شود.شاید خوانده باشید یا بخواهید بخوانیدش.مطلعش این است:

می میرد این دریای نا آرام،آرام
خاموش و تنها ،بی صدا آرام

این غزل با شکوه سروده ی آقای بیابانکی است.
لینک این سروده ی زیبا این است:
http://www.sangcheeen.blogfa.com/post-47.aspx

۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

1-در هفته نامه ی دوچرخه ی این هفته(پنج شنبه 14 مهرماه) به مناسبت روز جهانی علم از چند علم ورز پرسش هایی شده بود.یکی از این علمورز ها هم من بودم.خوندنش برای خودم هم جالب بود .
2-پینر دیویس،فیزیولوژیست گیاهی و متخصص زیست سلولی گیاهی معتقد است فقط 1 درصد علم به معرفی چیز های جدیدی می انجامد و موضوعات جدیدی را نمایان می کند.اما هم زمان او معتقد است که همین 1 درصد چیز های جدید است که ما را شگفت زده می کند و دانشمندان را به پیش می برد. Source: Cornell University,
Department of Plant Biology
اما واقعا چه جادویی در علم نهفته است که ما را به آن علاقمند می کند و یا حتی در موارد ی بدون علاقمند بودن به آن مجبورمان می کند تا به آن بپردازیم .چه چیزی در علم وجود دارد که ما را به آن نیازمند می کند؟چرا باید علم بورزیم؟
علlعلم بیشتر از آنکه بدنه ی دانایی باشد ،روش دانایی است. یعنی آن چیزی است که باعث می شود ما بتوانیم دنیا را بشناسیم یا آنکه دنیا را بکاویم.روش دانایی و چگونگی کاوش دنیا را علم می نامیم و البته نا گفته پیداست که به دلایل متنوعی مثلا این که زنده بمانیم به علم نیاز داریم. اما دانش چه؟آیا بدون دانش هم می توانیم زنده بمانیم و همچنان زندگی خوبی داشته باشیم؟مثلا اگز شما فیزیک یا شیمی یا زیست شناسی و ... ندانید می توانید زندگی خوبی داشته باشید؟
بیایید یک هفته این مساله را به پرسش بگذاریم و به آن بیاندیشیم. همینجا هم به آن پاسخ دهیم.
دانش و علم.چرا به آنها می پردازیم؟